آثار شوم غفلت از یاد خدا
الف) آلوده شده جان
غفلت یکی از موانع سیر انسان به سوی خدا و سبب گمراهی جان است. در فرهنگ دینی، غفلت نوعی رجس و پلیدی بر قلب انسان معرّفی شده است. در مناجات شعبانیّه آمده است:
«فَشَکرتُکَ بِإدخالی فی کَرَمِکَ و لِتَطهیر قَلبی مِن أوساخِ الغَفلةِ عَنک»[32] خدایا! ما تو را شاکریم که دلهایمان را از آلودگی غفلت پاک کردی.
منشأ هر آفتی که از بیرون دامنگیر ما میشود، غفلت درون ماست و اگر در درون ما قلعهی اعتقاد و التفات وجود داشته باشد، آسیبی به ما نمیرسد.
غفلتهایی که در مورد حفظ مال و مانند آن است، ضرر دنیایی دارد؛ ولی غفلت از تزکیه و نزاهت روح، غفلت از جان است و خسارت بزرگی در پی دارد، چون سرمایه از دست میرود. این که خدا عدهای را «خاسر» معرفی کرده و میفرماید: «والعصر، إنّ الانسان لَفی خسر»[33] برای همین است که عدهای بر اثر غفلت، از خویشتن جدا میشوند. شیطان هم با مال و جاه و منصب انسانها کاری ندارد و تنها با ایمان آنها کار دارند.[34]
ب) دچار شدن به عذاب سخت الهی
براساس آیات قرآن یکی از آثار شوم غفلت از خدا عذاب دردناک است، چنانکه قرآن میفرماید:
«و مَن یعرض عن ذکر ربّه یسلُکه عذاباً صعداً»[35] هرکس از یاد پروردگار خود روی گرداند، خداوند او را به راه عذابی سخت میاندازند.
«صَعَد» بر وزن سفر به معنای صعود کردن و بالا رفتن است، و گاه به معنای «گردنه» آمده است، و آنجا که بالا رفتن از گردنهها، مشقتبار است این واژه به معنی «امور مشقت بار» به کار میرود و منظور از آن عذاب مشقت بار است.[36] و آن عذابی است که مداوم در حال شدّت گرفتن است و هر دم، فرد معذب را مغلوبتر میکند. بر اساس این آیهی شریفه آنچه انسان به این عذاب دردناک دچار میسازد، غفلت از یاد خدا و فراموش کرد ذات باری تعالی است. این غفلت باعث میشود تا انسان از راه حق بازمانده و به راه فساد و تباهی کشیده شود که انتهای آن عذاب الهی و جهنّم قهر پروردگار خواهد بود. از همین روست که برخی مفسّرین پس از بیان اینکه «صعد» را به معنای عذاب شاق تفسیر کردهاند بیان داشتهاند که « اعراض از ذکر خدا لازمهی استقامت نداشتن بر طریقهی درست است و اصل در سلوک عذاب هم همین است و به همین جهت به جای اینکه خداوند ملزوم را بیاورد و بفرماید «و من لم یستقم علی الطریقه یسلکه» لازمه آن را ذکر کرده است تا به این وسیله بفهماند سبب اصلی در دخول آتش همین اعراض از ذکر خداست.»[37]
ج) همنشینی با شیطان
رفاقت و مصاحبت با شیطان ناشی از غفلت از یاد خدا است. خداوند میفرماید:
«وَ مَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِين»[38] هرکس از یاد خدا روی گردان شود شیطانی را به سراغ او میفرستیم و همواره قرین او باشد.
«عشی»، «یعشی» در مورد کسی به کار میرود که چشمانش دچار آفتی شده باشد که هیچ چیزی را نمیبیند و یا تنها شب کور است امّا «عشا»، «یعشوا»، «عشواً» و «عشوّاً» در مورد کسی استعمال میشود که خود را به کوری و یا شب کوری میزند، بدون اینکه در چشمانش آفتی باشد. از اینرو این آیه بیانگر این مطلب است که برخی افراد، خود را از یاد خدا به کوری میزنند و این امر باعث میشود تا همنشینانی از شیطان ملازمشان گردند و هیچگاه از ایشان جدا نشوند، تا در آخر با خود وارد عذاب آخرتشان کنند.[39]
جملهی «نُقَیّض» با توجه به مفهوم لغوی آن هم بر استیلاء شیطان و هم قرین بودن آنها با برخی انسانها دلالت دارد، در عین حال جملهی «هو له قرین» بعد از آن آمده تا این معنی تأکید کند که شیاطین از اینگونه افراد هرگز جدا نمیشود.
اینکه خداوند در این آیه برخی از افراد را غافل از ذکر «رحمن» دانسته، اشارهی لطیفی دارد به اینکه آنها چگونه از خدایی که رحمت عامش همگان را فراگفته روی گردان میشوند، و از یاد او غافل میگردند[40] و یا اشاره دارد به اینکه یاد خدا نیز در نتیجهی خواست و ارادهی الهی محقّق میشود و از این حیث خود رحمتی از ناحیهی خدا میباشد.[41]
ممکن است گفته شود که این مسئله باعث جبر میشود و اساساً ذکری ارزشمند است که با اختیار فرد به انجام رسد.
در جواب باید گفت: خیر، این جبر نیست، بلکه این نتیجهی اعمالی است که خود انسانها انجام میدهند، تأثیر اعمال ناشایست انسان و به ویژه غرق شدن در لذات دنیا و آلوده شدن به گناهان مختلف، این است که پرده بر قلب و گوش... انسان میافکند و او را از خدا بیگانه میکند و شیاطین بر او مسلط میشوند، تا آنجا که راه بازگشت بسته میشود و این نتیجه اعمال خود انسان است.[42]
د) تنگی زندگی دنیا و کوری آخرت
گاه میشود درهای زندگی به روی انسان به کلی بسته میشود، و انسان دست به هر کاری میزند با درهای بسته روبه رو میگردد، و گاهی به هرکاری اقدام میکند میبیند که مقدمات آن کار برایش فراهم میشود و بن بست و گرهی در برابر او نیست. این حال را وسعت زندگی و حالت دوّم حالت اول به ضیق تنگی معشیت تعبیر میکنند و قرآن کریم نیز از حالت اوّل به «معشیت ضنک» تعبیر کرده است.[43] خداوند میفرماید:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نحَْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَعْمَى»[44] (و هرکس از یاد من روی گردان باشد، همانا برای او زندگی سخت خواهد بود و او را در روز قیامت نابینا محشور میکنیم.)
کسی که خدا را فراموش میکند، دیگر چیزی غیر دنیا برای او باقی نمیماند که به آن دل ببندد، در نتیجه همه کوششهای خود را منحصر در آن میکند و فقط به اصلاح زندگی دنیایی خود میپردازد و هر چه به این امور بیشتر میپردازد، حرص و تشنگی او بیشتر میشود و بیشتر طمع میکند، در حالی که اگر مقام پروردگار خود را می شناخت و به یاد او بود، یقین میکرد که نزد پروردگار حیاتی است که آمیخته با مرگ نیست، و شادی و آسایشی به او دست میدهد که با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست و هر چه خدا بر او مقدر کرده باشد، برایش فراخ گشته، دیگر روی تنگی و ضنک را نمیبیند.[45]
نتیجهی بحث
خداوند در مواضعی متعدّدی از قرآن کریم مؤمنان را به تداوم «ذکر» و یاد خداوند توصیه کرده و آنها را نسبت به غفلت از یاد خدا برحذر داشته است. ذکر که به معنای یادآوری حضور ذات اقدس پروردگار در تمامی عالم و توجّه به نظارت وی بر تمای اعمال و رفتار آدمی است، منشأ برکات زیادی برای حیات معنوی شخص مؤمن بوده و از یک سو به وی در تلاطم امواج سهمگین حوادث و بلاها آرامش و طمئنینه میبخشد و از سوی دیگر احساس مسئولیّت وی در برابر خداوند نسبت به اعمال و رفتارش را افرایش میدهد. در مقابل، فراموش کردن خداوند در زندگی و فرورفتن در گرداب غفلت از یاد خدا، نورانیّت دل را از بین میبرد و زمینهی کافی را برای حضور شیاطین و کارگر شدن وسوسههای ایشان در جان آدمی فراهم میسازد و در نهایت گرفتار شدن به عذاب سخت الهی را سرنوشت محتوم انسان میسازد.
منابع و مراجع
1- قرآن کریم.
2- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علیبن ابی طالب، چاپ اول، سال1377.
3- خمینی، روح الله. شرح چهل حدیث(اربعین حدیث)، تهران: مؤسسهی نشر و تنظیم آثار امام خمینی،1387
4- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن (مراحل اخلاق در قرآن) ، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، تابستان 1377.
5- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ، دارالکتب الاسلامیه، چاپ 24، 1380.
6- مسعودی، علی رضا، فضائل و آثار ذکر، انتشارات ام ابیها، چاپ اول، بهار1378.
7- احسانی تیرتاشی، فضایل و رذایل اخلاقی، یدالله، نشر رامین، تابستان 1379.
8- قرشی، سید علی اکبر، قاموس القرآن ، دارالکتب الاسلامیه.
9- ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، محرم 1405.
10- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، 1363.
11- طبری، مجمع البیان، ترجمهی احمد بهشتی، مؤسسه انتشارات فراهانی، چاپ اول.
12- راغب اصفهانی، حسین بن محمد بن فضل، المفردات، انتشارات مرتضوی، چاپ دوم، 1374.
[1]- ابن منظور، لسان العرب، نشرادب حوزه، محرم 1405، ج4، ص308.
[2]- راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل، کتاب المفردات فی غریب القرآن (تفسیر لغوی و ادبی قرآن)، دکتر سید غلام رضا خسروی حسینی، انتشارات مرتضوی، چاپ دوم، 1374، ج2، ص10.
[3] - همان
[4]- قرشی، سید علی لکبر، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج5، ص111.
[5]- کهف/28.
[6]- جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم (مراحل اخلاق در قرآن)، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، تابستان، 1377، ص23.
[7]- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص510.
[8]- راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن،ج3، ص512.
[9] - همان
[10]- احسانی تیر تاشی، یدالله، فضائل و رذائل اخلاقی، نشر رامین، تابستان 1379، چاپ اول، ص117.
[11]- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، 1363، ج1، ص215.
[12]- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهاردهم، ج17، ص266.
[13]- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب، چاپ اول، 1377، ج1، ص361.
[14]- خمینی، روح الله، اربعین امام، ص291.
[15]- احسانی تیرتاشی، فضایل و رذائل اخلاقی، ص118.
[16]- مناجات شعبانیه.
[17]- مسعودی، علیرضا، فضایل و آثار ذکر، انتشارات ام ابیها، چاپ اول، بهار 1378، ص101.
[18]- بقره/152.
[19]- همان، ص102، احسانی تیرتاشی، فضائل و رذائل اخلاقی، ص124.
[20]- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، ص513.
[21]- رعد/28.
[22]- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج1، ص349.
[23]- طباطبائی، المیزان، ج11، ص486.
[24]- انفال/2 و نیز حج/35.
[25]- طبرسی، مجمع البیان، احمدبهشتی، مؤسسه انتشارات فراهانیف چاپ اول، 1350، ج10، ص161.
[26]- طباطبائی، المیزان، ج11، ص485.
[27]- احسانی تیرتاشی، فضائل و رذائل اخلاقی، ص .
[28]- طباطبائی، المیزان، ج8، ص498.
[29]- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و چهارم، انتشار1380، ج7، ص66.
[30]- مکارم شیرازی، نمونه، ج7، ص66.
[31]- طباطبائی، المیزان، ج8، ص498.
[32]- مناجات شعبانیه.
[33]- عصر/2.
[34]- جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ص25-28.
[35]- جن/17.
[36]- مکارم شیرازی، نمونه، ج25، ص123.
[37]- طباطبائی، المیزان، ج20، ص200.
[38]- زخرف/36.
[39]- طباطبائی، المیزان، ج18، ص150.
[40]- مکارم شیرازی، نمونه، ج21، ص65.
[41]- طباطبائی، المیزان، ج18، ص150.
[42]- مکارم شیرازی، نمونه، ج21، ص65.
[43]- مکارم شیرازی، نمونه، ج13، ص327.
[44]- طه/124.
[45]- طباطبائی، المیزان، ج4، ص314.
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: غفلت ازیادخدا, موانع, پلیدی, تزکیه, عذاب سخت, صعد, همنشینی باشیطان, عشی, شب کوری, غافل, تنگی زندگی, کوری آخرت, ذکر, وسوسه,